محل تبلیغات شما
مردی در زمان پیامبر بدی کرد و از ترس پنهان شد
تا حسنین را تنها دید ان دو را بر دوش خود سوار کرد
و به خدمت پیامبر اورد.گفت ای رسول خدا من از کار بدی که کرده ام
پناه اورده ام به خدا و به این دو فرزند تو
پیامبر چنان خندیدکه دست مبارک رابه دهان گذاشت 
و فرمود ازادی به حسنین فرمود :
شفاعت شما را قبول کردم

شفاعت شما را قبول کردم

حسین را زیارت کنید اگر چه در هر سال باشد

آقـــــــا... به دادم می رسی؟

فرمود ,شفاعت ,قبول ,حسنین ,خدا ,بدی ,شما را ,را قبول ,شفاعت شما ,قبول کردم ,و به

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جغرافیای فرهنگی Cultural Geography آموزش زبان انگلیسی با فیلم های كوتاه brochinmumli High School English mekacarbo پونی کافه پر فروش ترین مرجع فروش و خرید انواع پایان نامه ، تحقیق ، مقاله ، پروژه ، ترجمه ، پاورپوینت ، انواع طرح های کسب و کار و ... معرفی سامانه دانش آموزش سناد افغان زعفران بررسی زعفران افغانستان